دردم این نیست

که او عاشق نیست،

دردم این نیست

که معشوق من از عشق تهی ست

دردم اینست که

با این سردی ها من چرا دل بستم!


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | 9 بعد از ظهر | نویسنده : EhsAn |

دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت:

او یقینا پی معشوق خودش می آید!

؛ پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

مطمئنا که پیشمان شده بر میگردد!،.....

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | 9 بعد از ظهر | نویسنده : EhsAn |

دوست داشتن بی انتهاست

دوست داشتن را نمی توان در گوشه ای پنهان کرد

نمی توان با چیزی تعویض کرد

دوست داشتن در اعماق وجود انسان است

فراتر از عشق است

پس تو ای دریای پراز امواج دوست داشتن

مرا دریاب که تنها تو را می خواهم

مرا دریاب...

 

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 29 تير 1391برچسب:, | 8 بعد از ظهر | نویسنده : EhsAn |

 

کودکی اندیشید که خدا چه می خورد چه میپوشد و کجا منزل دارد؟

ندای آمد

او غم بندگانش را می خورد

گناهانشان را میپوشد

در قلب شکسته شان منزل دارد.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 وقتی این متن رو خوندم اشک تو چشام جمع شد گفتم  خـــدایــــا دیـــــــونـــتــــــــــم


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | 3 قبل از ظهر | نویسنده : EhsAn |

این روزها  اگر خون هم گریه کنی

عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است

" آخــــــــــــی "


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | 3 قبل از ظهر | نویسنده : EhsAn |

 

خــــــــداونــــــدا

تقدیرم را زیـــــبـــــــا بنـــویـــس

کمکم کن آنچه را که تو زود میخواهی

من دیر نخواهم وآنچه را

که تو دیر میخواهی من زود نخواهم

پـــــــــروردگـــــارا به من بیاموز

دوســـــــــت بـــــــــدارم کسانی را که

دوستم ندارند

عـــــــــشـــــــــق بورزم به کسانی

که عاشقم نیستند....

به من بیاموز

لبــــــــخـــند بزنم به کسانی که

هرگز تبسمی به صورتم ننواختند....

مـــحــــبت کـــنــــــم

به کسانی که محبتی درحقم نکردند...

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 23 تير 1391برچسب:, | 2 قبل از ظهر | نویسنده : EhsAn |

توی یک دشت بزرگ ، مترسکی خانه داشت .
کارش این بود که مواظب محصول ها باشد تا یک وقت
پرنده ها غارتشان نکنند .
تو یکی از همین روزها، یک دفعه چشمش به کلاغی افتاد که گوشه
حصار نشسته بود و داشت نگاهش می کرد
. اخمی کرد و به خودش تکانی داد که بترسد و برود ولی کلاغ هنوز نشسته بود و نگاهش می کرد !
توی
نگاهش یک چیزی بود که مترسک نمی فهمید ؛
تو دلش آشوب شد ! نمی توانست بفهمد کلاغه چی می
خواهد ؟


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, | 1 بعد از ظهر | نویسنده : EhsAn |

دیده ای شیشه های اتومبیل را وقتی ضربه ای می خورند و می شکنند ؟ 

شیشه خرد می شود ولی از هم نمی پاشد ؟ 

این روزها همان شیشه ام

خرد و تکه تکه

از هم نمی پاشم

ولی شکسته ام

حال و احوالم خوب نیست  به یه خواب طولانی مثل سفیدبرفی احتیاج دارم با این تفاوت که وقتی ازخواب پاشدم

برگردم به اول و هیچکیو نشناسم

 

 


 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, | 6 قبل از ظهر | نویسنده : EhsAn |

 


 

 

تو نمیتونی کسی رو مجبور کنی که تو رو دوست داشته باشه

تمام اون کاری که میتونی انجام بدی

اینه که تبدیل به آدمی بشی که لایق دوست داشتن هست

و عاقبت کسی پیدا خواهد شد که قدر تو رو بدونه



برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 20 تير 1391برچسب:, | 6 قبل از ظهر | نویسنده : EhsAn |

 

آخه من چی بگم ....

 


100هزار نفر یک صدا داور بازی فحش میدن .... اونقدر بلند و رسا که از تلویزیون هم با وجود موزیک متن شنیده میشه ...

 


تا همین چند سال پیش که علم مخابرات تو ایران  پیشرفت نکرده بود 90 درصد زنگ هایی که به آتشنشانی  می خورد سر کاری بود ...


بهترین نویسنده ها مون تیراژ کتابشون 12 هزار جلد ... تازه همون 12 هزار تا هم تو کتاب فروشی های سرار کشور باد میکنه ...


برچسب‌ها:

ادامه مطلب
تاريخ : یک شنبه 18 تير 1391برچسب:, | 1 بعد از ظهر | نویسنده : EhsAn |

 

 

من

 

دهقان فداکاری شده ام

 

که تمام وجودش

 

را به آتش کشیده، روبرویت...

 

و تو

قطاری که چشم دیدن مرا ندارد...

 

 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:, | 8 قبل از ظهر | نویسنده : EhsAn |

 


 

دلتنگی یعنی  

 

بشینی به خاطراتت فکر کنی

 

بعد یه لبخند بیاد رو لبت

ولی چند لحظه بعد شوری اشک های لعنتی


 

 


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 17 تير 1391برچسب:, | 8 قبل از ظهر | نویسنده : EhsAn |
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • وشوو